واکسن 18 ماهگی
سلام دختر ماهم پریروز یعنی روز دوشنبه مرخصی گرفتم که بریم واکسنتو بزنیم صبح ساعت 9:30 از خونه رفتیم بیرون خیلی استرس داشتم و دلم برات میسوخت همش می گفتی دَدَ و خوشحال بودی داری میری دَدَ بابایی هم همش می گفت آآآآی خبر نداری قراره چه بلایی سرت بیاد و جیگر منو آتیش میزد خلاصه اینکه رفتیم همون مرکز بهداشت شهرک قائم که همه واکسن هاتو اونجا زدی بالاخره نوبتمون شد و اول به دستت یکی زد و بعدشم به رون پای چپت الههههههههی بگردم وقتی خوابوندمت رو تخت بعد از واکسن دستت همش دستتو بلند می کردی و می گفتی بغل بغل و من نمی تونستم بغلت کنم همونجا بعد از واکسن یکم گریه کردی اما خیلی زود آروم شدی بعدشم چون شنیده بودم که خوبه بعدش فعالیت داشته باشی...
نویسنده :
مدیر
11:59